کانی مگ، فهیمه اکبری صحت- حسین راغفر استاد دانشگاه الزاهرا معتقد است«دخالت مستقیم دولتها در تمامی امور سرمایهگذار بخش خصوصی را برای نقش آفرینی در میادین اقتصادی دلسرد میکند.» در ادامه مشروح صحبتهای وی را بخوانید. با توجه به شرایط کنونی کشور و موانع بسیاری که پیش روی صنایع وجود دارد.چگونه میتوان در راستای بهبود […]
کانی مگ، فهیمه اکبری صحت- حسین راغفر استاد دانشگاه الزاهرا معتقد است«دخالت مستقیم دولتها در تمامی امور سرمایهگذار بخش خصوصی را برای نقش آفرینی در میادین اقتصادی دلسرد میکند.» در ادامه مشروح صحبتهای وی را بخوانید.
با توجه به شرایط کنونی کشور و موانع بسیاری که پیش روی صنایع وجود دارد.چگونه میتوان در راستای بهبود شرایط تولید و صنعت گام برداشت؟
تولید اشتغالزا، تولید صنعتی است. با تقویت صنایع است که میتوان میزان اشتغالزایی را بالا برد. در تعریف مسئله و مشکلات اقتصادی کشور نمیتوان بخش موانع کسب و کار را به تنهایی در نظر گرفت. علاوه بر موانع موجود،یک نیاز اساسی در نحوه مدیریت احساس میشود. درحال حاضر بهرهوری تمامی صنایعی که تحت حمایت شدید دولت هستند و سیاست گذاریهای بسیاری در مورد این صنایع میشود، بسیار پایین است.دولت برای بهبود شرایط و بالا بردن میزان اشتغالزایی صنایع به میزان بهرهوری آن هم باید توجه کند. دولت ابتدا باید برای فعالیتهای اقتصادی شاخصهایی را مشخص کند و دسترسی به این شاخصها را هدف خود قرار دهد. این در حالیست که سالیانه مبالغ قابل توجهی از درآمدهای نفتی به عنوان یارانه و بودجه به صنایع مختلف تزریق میشود.
این شاخصها باید بر چه اساسی باشد؟
نیاز نیست، دقیقا شاخصهایی که در کشورهای توسعه یافته وجود دارد را در کشور پیاده کنیم؛ اما میتوان از الگوهای مناسب به صورت بهتری استفاده کرد. شاخصهای بهبود کسب و کار در دنیای امروز کاملا مشخص است، همچنین علم و دانش امروز تاکید بسیاری بر روی ارتقاء بهرهوری و مدیریت منابع دارد، در نتیجه میتوان با ترکیبی از این مباحث بهترین برداشتها در تمامی صنایع به دست آورد. شاخصهای توسعهای کشورهای توسعه یافته میتواند در هدفگذاری توسعه کشور مورد استفاده قرار بگیرد.
مسئولیتهای بخش خصوصی در بر طرف کردن این موانع چیست؟
یکی از مشکلات اقتصاد کشورمان عدم تناسب میان درآمدهای نفتی و اشتغال است.برای ایجاد اشتغال نیاز به سرمایهگذاری در بخشهای مختلف وجود دارد. این سرمایهها اصولا باید از محل درآمدهای نفتی تامین شود؛ اما سرمایه گذاری بیشتر در حوزههای نادرستی انجام میشود که هیچ تاثیری بر روی اشتغالزایی ندارد. بخش خصوصی زمانی میتواند در اقتصاد زمینه توسعه را فراهم کند که سود تولید در یک اقتصاد بالا باشد. در اقتصاد کشورمان بیشتر سرمایهگذاریها برروی اقتصاد نامولد است. از سوی دیگر تمامی سرمایهگذاریها و سیاستگذاریها به بخشهایی مانند پالایشگاه، فولاد و فلزات سنگین، پتروشیمیها و … اختصاص داده میشود. با توجه به اینکه صنایع پتروشیمی،خودروسازی و در برخی مواقع فولاد و سیمان در سیاستگذاریها نقش بیشتری دارند در نتیجه میزان لابیگری در این صنایع بیشتر شده و به مراتب از میزان و سهم بخش خصوصی در این گروه کمتر میشود. مهمترین دستاورد این اتفاق هم کمرنگ شدن سهم اشتغالزایی در سرمایهگذاریها است. نمیتوان تمامی تمرکزها را به سه بخش از اقتصاد کشور بخشید و پس از آن انتظار توسعه و رشد اقتصادی داشت.بخش خصوصی زمانی میتواند زمینه توسعه را در کشور فراهم کند که تصمیمگیریهای ناکارآمد سیاسی بر اقتصاد کشور سایه نینداخته باشد. نظام تصمیمگیری ناکارآمد به تقویت بخش خصوصی منجر نمیشود؛ بلکه به فقر، فساد ونابرابریهای اجتماعی دامن میزند.
معادن یکی از بخشهای مولد اقتصاد کشور است، درحال حاضر یکی از عمدهترین مشکلات آنها تامین مالی است. بانکها چگونه باید با این بخش همکاری کنند؟
متاسفانه نظام بانکی کشور هیچ رابطهای با خلق پول ندارد. نظام بانکی در چند سال اخیر هیچ تاثیری در بهبود شرایط و بالا رفتن بهرهوری در اقتصاد نداشته است. برای این کار نیاز اساسی به اصلاح ساختارهای نظام بانکی وجود دارد. ساماندهی و اصلاحات عمیق و ریشهای در نظام بانکی کشور لازمه رشد تولید است. نظام بانکی کشور باید با تکیه برمبانی علمی و اقتصادی فعالیت کند نه اینکه نظام بانکی محوری از توسعه نیافتگی و اقتصاد سیاه در کشور باشد.
نقش شرکتهای دانش بنیان در بالا بردن اشتغالزایی کشور چگونه است؟
دراقتصاد دانش بنیان، میتوان دانش را به یک کالا و یا یک خدمت تبدیل کرد. محصولات تولید شده بر پایه دانش از ارزش افزوده بیشتری برخوردار هستند. در برخی مواقع میزان بهرهوری و ارزش افزوده این محصولات با محصولات سنتی چند صد پله اختلاف دارد. از سوی دیگر قشر جوان جامعه و نیروی تحصیل کرده هم بیشترین میزان بیکاری را به خوداختصاص میدهند، مستعد کار در شرکتهای دانش بنیان هستند. بررسی ساده این رابطه نشان میدهد که شرکتهای دانش بنیان نه تنها میتوانند در بالا رفتن میزان تولید و ارتقاء کیفی محصولات تولیدی نقش داشته باشند بلکه تاثیر مستقیمی بر روی میزان اشتغالزایی و مبارزه با بیکاری دارند.
به نظر شما دولت باید یارانه مستقیم به شرکتهای دانش بنیان بپردازد و با تزریق مستقیم پول در این بخش به بهبود تولید و بالارفتن اشتغالزایی منجر شود؟
کمکهای نقدی اشتباهترین روشی است که در سیاستهای حمایتی در پیش گرفته میشود. اگر به یاد داشته باشید، درطرح حمایت از بنگاههای زود بارده تزریق مستقیم پول در بنگاههای کوچک اتفاق افتاد؛ اما این طرح نه تنها دستاورد مثبتی نداشت، بلکه منجر به یک سوداگری بزرگ در بانکهای کشور شد. در حمایت از شرکتهای دانش بنیان باید طرحهایی مانند معافیت مالیاتی،تسهیل در تجاری سازی، مشاوره مدیریت و …ارائه کرد.
ارائه این طرحها چگونه باید انجام شود؟
در وهله اول باید از روند رشد قارچ گونه شرکتهای دانش بنیان جلوگیری کرد. در برخی مواقع به دلیل یارانههای مختلف و سیاستهای تشویقی که برای این شرکتها در نظر گرفته میشود،فضای سوداگری در این بخشها بیشتر میشود. اما ماهیت این شرکتها مولد و اشتغالزا است. این شرکتها از نیروهای توانمند ونوآور بهره میگیرند در نتیجه ارزش آفرینی در این شرکتها بالا است. برای ارائه طرحهای حمایتی در شرکتهای دانش بنیان توجه به میزان خلاقیت و تاثیر دانشی که به محصول تبدیل شده بسیار مهم است. باید برررسی شود که نتایج تولید این محصول بر تولید ملی و اشتغالزایی چگونه است.