کانی مگ، محمد قهرمانی کوشان-جذب نیروی انسانی یکی از گلوگاههای اصلی بخش منابع انسانی سازمانها به شمار میرود. تغییرات سریع در حرفهها بهویژه در زمینههای مهندسی و تکنولوژی، دلیل منطقی قابل توجهی را برای تفکر مجدد در مورد شایستگیهای حرفهای مورد نیاز برای کارکردن در بخش صنعت و معدن بهوجود آورده است. باتوجه به تغییرات […]
کانی مگ، محمد قهرمانی کوشان-جذب نیروی انسانی یکی از گلوگاههای اصلی بخش منابع انسانی سازمانها به شمار میرود. تغییرات سریع در حرفهها بهویژه در زمینههای مهندسی و تکنولوژی، دلیل منطقی قابل توجهی را برای تفکر مجدد در مورد شایستگیهای حرفهای مورد نیاز برای کارکردن در بخش صنعت و معدن بهوجود آورده است. باتوجه به تغییرات پیش آمده در دنیای جدید، نیروی انسانی و سرنوشت آنها هم با این تحولات گره خورده است. در دنیایی که از آن به عنوان جهان موج چهارمی یاد میشود، کارکنان بخش صنعت و معدن باید دامنه گستردهای از دانش و مهارتهایی فراتر از تخصص فنی رشته تحصیلی داشته باشند.
نقش نیروی انسانی در توسعه معادن
معادن به عنوان یکی از بخشهای زیربنایی اقتصاد، نقش اساسی در تامین نیاز بسیاری از صنایع و بخشهای دیگر اقتصادی کشور دارند. شناخت ویژگیهای کمی و کیفی نیروی انسانی از جمله ملزومات مدیریت کارآمد بر این بخش است.
از این رو مدیریت نیروی انسانی در این صنعت کار سخت و چالش برانگیزی است. امروزه نیروی انسانی به عنوان یکی از مهمترین منابع موجود در معادن جهت اجرای موفقیت آمیز آن شناخته میشود؛ اما متاسفانه به جهت ملموس نبودن هزینههای نیروی انسانی در مقایسه با دیگر منابع نظیر مصالح و ماشینآلات، توجه اندکی به آن میشود.
بیشتر شرکتها و معادن بزرگ و کوچک دانش چندانی در رابطه مباحث و اهمیت نیروی انسانی ندارند. بیشتر این بخشها از روشهای سنتی برای گزینش نیروی انسانی استفاده میکنند. بررسیها نشان میدهد، بیشتر مدیران و تصمیمگیران این صنعت توجه چندانی به موضوع منابع انسانی و اهمیت نیروی انسانی موج چهارمی در معادن کشور ندارند.
تصمیمهای اولیه منابع انسانی تاثیر بسزایی در موفقیت صنایع معدنی دارد. با مدیریت صحیح منابع انسانی که در گرو برنامهریزی و توسعه صحیح آن است، میتوان باعث افزایش بهبود عملکرد شد.
نبود زیرساختهای لازم برای جذب نیروی کار موج چهارمی در معادن
سختیهای کار در معدن بر هیچ کس پوشیده نیست. با این حال زیرساختهای مناسبی برای جذب نیروی کار موج چهارمی در معادن هم فراهم نشده است. در سالهای گذشته با حضور سرمایهگذاران بخشهای مختلف اقدامات زیادی برای ایجاد زیرساختهای توسعهای اعم از توسعه راهها، توسعه بخش حمل و نقلی و … صورت گرفت؛ اما به رغم کم برخوردار بودن و عدم زیرساختهای اولیه در بخش معدنی کشور،ورود با کندی روبهرو بوده است.
آنچه امروز سختی کار، تولید و اشتغال در معادن کشور را دو چندان کرده است نبود زیرساختهای لازم و نیروی انسانی متخصص و غیرمتخصص است. برای مثال بسیاری از فارغالتحصیلان در رشتههای مربوط به معدن و صنایع معدنی به دلیل نبود زیرساختهای حمل و نقلی در بیشتر معادن کشور قادر به همکاری با این بخشها نیستند. در نتیجه معادن باید از نیروی کاری استفاده کنند که یا بومی منطقه جغرافیایی هستند و یا به جبر نیاز مالی در یک معدن مشغول به فعالیت میشوند.
وضعیت محدودهها جغرافیایی معادن نشان میدهد، بیشترمعادن کشور در مناطق روستایی متمرکز هستند. نبودزیرساختهای مناسب حمل و نقل و یا نبود امکانات اولیه در جوار معادن و روستاهای همجوار آنها نیز ارتباط مستقیم با عدم تمایل همکاری نیرویهای موج چهارمی در معادن دارد.
یکی از اولویتهای نخست سرمایهگذاران و پیمانکاران، به کارگیری نیروی انسانی بومی در مناطق معدنی است؛ چراکه به کارگیری نیروهای بومی در وهله نخست از نظر اقتصادی به صرفه و صلاح سرمایهگذار است و از طرفی با ایجاد اشتغال پایدار سبب محرومیتزدایی از مناطق محروم استانها میشود. در نگاه اول این موضوع قابل تقدیر است؛ اما بهره نبردن صنایع از نخبگان دانشگاهی، فناوران نخبه، فعالان حوزه دانش بنیان و … میتواند یک ضعف جدی در مسیر رشد و توسعه معادن ایجاد کند.
نبود زیرساختهای توسعهای یکی دیگر از چالشهای نیروی انسانی در معادن هستند. درحال حاضر در حمل و نقل هوایی مشکلات اساسی وجود دارد، پروازها مرتب انجام نمیشود و این امر سبب بیرغبتی نیروی انسانی متخصص در محل معادن و سرمایهگذاران میشود.
در بحث کمبود نیروی ماهر متخصص نیز در کشور نیروی قوی در بحث استعداد ذاتی وجود دارد؛ اما وقتی زمینهای برای جذب استعدادهای درخشان وجود ندارد، در نتیجه حضور نخبگان در این صنعت با مخاطره رو به رو میشود.
سهم ناچیز معادن از اشتغالزایی در کشور
بر اساس آمار ارایه شده از سوی وزارت صمت در سال گذشته، سهم معادن از میزان اشتغال کشور دو میلیون و ۴۶۵ هزار و ۹۹۱ نفر در بود. بر این اساس، بخش معدن و صنایع معدنی سهم ۲۴.۲ درصدی را به خود اختصاص داند.
شمار شاغلان در واحدهای معادن و صنایع معدنی در سال ۱۳۹۹ حدود ۵۹۸ هزار و ۹۴۶ نفر ثبت شده که با احتساب جمعیت ۲۳ میلیون نفری شاغل در کشور معادل ۲.۶ درصد کل شاغلان کشور را به خود اختصاص داده است.
دلایل بیرغبتی دانشآموختگان به کار در معدن
مشکلاتی چون ارتعاش صدا و وجود رطوبت در برخی از معادن باعث بیماریهایی میشود که درمان آن پرهزینه و حتی برخی از مواقع غیرقابل جبران است. البته آن کارگرانی که در معادن زغالسنگ مشغول به فعالیت هستند، شرایط بسیار دشوارتری دارند.
زیرا معمولاً ارتفاع سقف در چنین معادنی پایین است و افراد بهطور خمیده کار میکنند که اختلالات زیادی برای زانو، گردن و کمر آنها به وجود میآید. این شرایط در حالی وجود دارد که همان حداقل دستمزدها هم با تأخیر واریز میشود.
اگرچه کارگران معادن به دلیل سختی زیاد شغلی، باید از حقوق بیشتری برخوردار باشند ولی نه تنها اینچنین نیست بلکه از امنیت شغلی هم برخوردار نیستند. همین مباحث باعث میشود تا بسیاری از دانشآموختگان تمایلی برای کار در معدن نداشته باشند.
بدون شک فارغالتحصیلان دانشگاهها و افرادی که دارای مهارتهای ویژهای هستند دیگر تمایلی به کار در معدن ندارند و در نتیجه بیشتر کارگران معدن را صنف پایین جامعه و افرادی که در حوزههای علمی تجربه و مهارتی ندارند، تشکیل میدهند.