کانی مگ– مشکلات تامین مالی و اصلاح فرآیند آن در تمامی صنایع وجود دارد. نیاز به زیرساخت مناسب به ویژه راه دسترسی و خطوط انتقال برق، نقصان ماشینآلات معدنی و مشکل واردات ماشینآلات، نیاز به واحد فرآوری، معوقات بانکی و حقوق دولتی و نیز داشتن معارض حقیقی و حقوقی، عدم دسترسی به نیروی کار متخصص، […]
کانی مگ– مشکلات تامین مالی و اصلاح فرآیند آن در تمامی صنایع وجود دارد. نیاز به زیرساخت مناسب به ویژه راه دسترسی و خطوط انتقال برق، نقصان ماشینآلات معدنی و مشکل واردات ماشینآلات، نیاز به واحد فرآوری، معوقات بانکی و حقوق دولتی و نیز داشتن معارض حقیقی و حقوقی، عدم دسترسی به نیروی کار متخصص، تامین بازار فروش، نیاز به اکتشاف تکمیلی و… از جمله مشکلات فعالان معدنی است.
هادی حقشناس، کارشناس اقتصادی معتقد است، وجود نظام قانونی جامع و متمرکز برای تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط که بیش از ۵۰ درصد مشکلات آنها را تشکیل میدهد، ضروری است.در ادامه مشروح صحبتهای وی را بخوانید.
بسیاری از معادن کشور با مسله تامین مالی مواجه هستند، برای رشد و توسعه معادن چگونه باید این چالشها را برطرف کرد؟
نبود تسهیلات بانکی مناسب و ارزانقیمت برای جامعه معدنی مانند وامهای کمبهره و دشواری فرآیند دریافت تسهیلات بانکی از مشکلات تامین مالی برای فعالان معدنی است. ایجاد نهادهای مالی مختص فعالیتهای معدنی مانند صندوق بیمه معادن را میتوان از جمله راهکارهای رفع این مشکل عنوان کرد.
این نهادهای مالی باید تسهیلات بانکی و مالی مناسبی را در اختیار فعالان بخش معدن قرار دهند. ایجاد صندوقهای جسورانه، پرداخت وامهای کمبهره توسط بانکها بدون دریافت وثیقه و براساس پروانه بهرهبرداری از دیگر راهحلهای کلیدی مشکل تامین مالی فعالیتهای بخش معدن خواهد بود.
نتایج این موضوع بر رشد صنایع به خصوص صنایع کوچک چیست؟
از جمله مقولههای تاثیرگذاری که دولتها را ترغیب به سرمایهگذاری در صنایع کوچک ومتوسط میکند، اهمیت این صنایع در توسعه اقتصادی کشوراست که بیش از ۹۸ درصد از صنایع کشور را شامل میشود. به عبارتی از مجموع ۸۸ هزار واحد صنعتی کشور حدود ۸۱ هزار واحد را صنایع کوچک و حدود ۶ هزار واحد تولیدی را صنایع متوسط تشکیل میدهند.
تعریف صنایع کوچک ومتوسط در میان کشورها و مناطق جهان باتوجه به شرایط اقتصادی و صنعتی حاکم به هر کشور متفاوت است. برخی از معیارهایی که معمولاً در تعریف صنایع کوچک و متوسط به کار میروند عبارتند از: تعدادکارکنان، میزان سرمایه، حجم دارائی، کل حجم فروش و ظرفیت تولید.
صنایعی مانند فولاد، میتوانند یکی از اهرمهای توسعه اقتصادی کشور باشند، چگونه میتوان این صنایع مهم و تاثیرگذار را رشد و توسعه داد؟
فولاد در زمره صنایع پرهزینه و سرمایهبر است که در چرخه تولید نیازمند منابع مالی قابلتوجه و کافی است. اصلیترین عامل موفقیت صنایع فولاد بیتردید سرمایه کافی موجود در اختیار مدیران هر واحد است.
بهای سنگین مواد اولیه و لزوم تامین آن از بازار داخلی یا واردات، طول دوره تولید و عرضه محصول، زمان لازم جهت واریز و برگشت بهای محصولات همگی از عوامل تاثیرگذار بر نیاز تولیدکننده فولاد به مقدار سرمایه است.
عمده درآمد واحدهای تولید فولاد در بهترین شرایط سوددهی آنچنان چشمگیر نیست که پس از کسر ذخایر قانونی بتوان از آن یک پشتوانه قوی مالی برای واحد تولیدی ساخت؛ بنابراین در همه جای دنیا بانکها به اتکای سرمایه ثابت صرف شده صاحبان صنایع یا در قبال تضمینهای دیگر، سرمایهگذاران صنعت فولاد را با ایجاد و اعطای تسهیلات مالی همراهی میکنند.
در کشورمان نیز چنین روشی جاری است؛ اما متاسفانه قوانین و مقررات روزمره و دست و پاگیر و گرفتار شدن در بوروکراسی اداری، سلیقهای عمل کردن بعضی از مسوولان، دخالت نظرات غیر کارشناسی در مسائل پولی و مالی، نحوه اداره موسسات مالی و اعتباری و اتفاقات خاص روزمره همگی بر نوع برخورد بانکها با نیازهای سرمایهای مدیران صنایع اثر میگذارد و معمولا تنگناهایی ایجاد میکند که یا متقاضی سرمایه عطایش را به لقایش میبخشد یا اگر مستاصل باشد زمانی به منابع مالی دست مییابد که مدتها از زمان تقاضایش گذشته و بازده این سرمایه آن کمیت و کیفیت اصلی و اولیه را ندارد.
یکی از راههای تامین سرمایه مورد نیاز صنایع از طریق سیستم بانکی گشایش اعتبارات اسنادی ارزی یا ریالی است.
بنگاههای کوچک اقتصادی چطور باید مورد حمایت مالی قرار بگیرند؟
بنگاههای کوچک و متوسط یکی از اجزای حیاتی رشد در اقتصاد جهانی بوده و اهمیت آنها در رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه به خوبی شناخته شده است. علاوه بر این ۴۶ درصد تولید ناخالص ملی و ۵۵ درصد محصولات نوآورانه و جدید نیز توسط بنگاههای کوچک ایجاد میشود.
قابلیت چشمگیر بنگاههای کوچک و متوسط در تولید ثروت، اشتغالزایی، کاهش هزینه و رفع فقر، جایگاه ویژهای را برای آنها در برطرف کردن مشکلات اقتصادی کشورها از جمله کشور ما ایجاد کرده است.
یادآوری این نکته ضروری است که نظریههای نوین اقتصادی توسعه، بهجای تمرکز بر مسائل کلان از جمله سیاستهای دولت، توسعه اقتصادی را معلول تکامل و تعامل نیروهای جامعه درجهت فضای مناسب کسب و کار برای فعالیت بنگاه های اقتصادی کوچک دانستهاند.
بانکها بیشتر به واحدهای صنعتی بزرگ اعتماد میکنند تا واحدهای کوچک و متوسط؛ اگر این واحدها بانکی داشته باشند که از آنها حمایت کند، بهتر میتوانند مشکلات مالی خود را برطرف کنند. بنابراین تامین مالی صنایع کوچک و متوسط باید از طریق یک نهاد مالی و اعتباری متمرکز که از ادغام برخی نهادهای مالی و اعتباری خدمت رسان و فعال در حوزه صنایع کوچک ومتوسط انجام شود.
بدین معنی که تامینکننده مالی صنایع کوچک و متوسط باید از جنس تولید باشد نه موسسههای مالی و اعتباری که فقط به دنبال درآمد به همراه تضمین امنیت سرمایه و سود خود هستند که به تبع آن مشکلات عدیده ای برای صاحبان صنایع کوچک از جمله در تامین وثایق و ضامنان پیش میآید. حال آنکه به فرض تامین تضامین لازم، مشکل اساسی دیگر بازپرداخت تسهیلات با سودهای غیر متعارف بهویژه زمانی که در بازپرداخت وجه از سوی صنعتگر تاخیر انجام شود.
مهمترین راهحل رفع مشکلات اساسی صنایع کوچک چیست؟
تنها راه رفع مشکلات بنیادین صنایع کوچک، فقط و فقط مشارکت اساسی و عملی بین تولیدکننده و سرمایهگذار است. بدین معنی که مفهوم واقعی مشارکت مدنی بین تامینکننده مالی و تولیدکننده براساس طرح توجیهی فنی و اقتصادی به عنوان شریک در سود و زیان حاصله از تولید محقق خواهد شد.
بدین ترتیب با تعریف ساز وکار درست در چگونگی مشارکت بین سرمایهگذار و تولیدکننده میتوان با حذف وثیقهها و تضمینها، همچنین حذف سودهای معمول مصوبه شورای پول و اعتبار و سودهای مرکب و جرایم تاخیر تادیه به اهداف نهایی تولید که همانا شکوفائی و رونق اقتصاد کشور هست، دست یافت.
برای فعالسازی معادن کوچک وحمایت مالی از این مجموعهها چه باید کرد؟
بر اساس آنچه فعالان حوزه معدن میگویند، در سال جاری با توجه به تشدید تحریمها و همچنین کاهش فروش نفت باید در زمینه فعالسازی و آماده کردن زیرساختهای تولید معادن کوچک دست به کار شد تا بتوان علاوه بر اشتغالزایی، درآمدهای ارزی کشور را نیز افزایش داد.
مشکل اینجاست که معادن کوچک به دلایلی از جمله پایین بودن عیار ماده معدنی، به صرفه نبودن استخراج مواد معدنی و همچنین عدم صرفه اقتصادی حمل مواد معدنی به بنادر یا کارخانههای فرآوری، در حوزه تولید غیرفعال هستند به طوری که باید برای فعالسازی آنها کارخانه را نزدیک معدن برد تا به این وسیله هزینه حملونقل کاهش پیدا کند و استخراج ماده معدنی اقتصادی شود.
جذب مشارکت بخش خصوصی برای توسعه و فعالسازی معادن میتواند، به عنوان راهکارمناسبی برای تامین مالی این بخش باشد؟
رونق یافتن تولید موادمعدنی در اثر حمایت بخش خصوصی و مسوولان، موجب هدایت نقدینگی موجود به سمت بخش تولید میشود و با کنترل تورم، ارزش پول ملی را تقویت میکند. البته در سالهای اخیر بخش خصوصی به خوبی در حوزه معدن و صنایع معدنی نقشآفرینی داشته است.
با وجود مشکلات عدیدهای مانند تحریمها، افت ارزش پول ملی و … بخش خصوصی همچنان تمایل به فعالیت در حوزه معدن و صنایع معدنی دارد.