کانی مگ، جعفر گودرزی- داشتن استقلال برای هر کشوری آرزوی بزرگی است که از هیچ تلاشی برای از دست دادن آن دریغ نمی کند. نباید معنای استقلال را تنها در مسیر سیاسی یک کشور جست. گاهی استقلال اقتصادی و یا فرهنگی و … می تواند به اندازه استقلال سیاسی هم و تاثیرگذار باشد. ابراهیم رزاقی، […]
کانی مگ، جعفر گودرزی- داشتن استقلال برای هر کشوری آرزوی بزرگی است که از هیچ تلاشی برای از دست دادن آن دریغ نمی کند. نباید معنای استقلال را تنها در مسیر سیاسی یک کشور جست. گاهی استقلال اقتصادی و یا فرهنگی و … می تواند به اندازه استقلال سیاسی هم و تاثیرگذار باشد. ابراهیم رزاقی، استاد بازنشسته اقتصاد، مهمترین الگوی پیادهسازی اقتصاد مقاومتی در کشور را حمایت از تولید و خروج از بن بستهای مانعزداییها میداند. مشروح صحبتهای وی را در ادامه بخوانید.
به نظر شما در یک دهه اخیر چقدر به سمت اقتصاد دورنزا در کشور حرکت کردهایم؟
چگونه کشوری میتواند ادعای استقلال داشته باشد در حالیکه کوچکترین نیاز خود را باید از طریق محصولات و تولیدات کشورهای دیگر تامین کند. در نتیجه به طور قطع میتوان گفت در سپهر مباحث و موضوعات کلان هر کشوری استقلال اقتصادی به جد و با تاکید بسیاری دنبال میشود. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا، توجه به استحکام بخشی اقتصاد و توانمندسازی آن به طور مشخص دنبال میشود. اگر توجه داشته باشید، صادرات محوری کشورهای توسعه یافته و استفاده از ظرفیتهای داخلی جزء مهمترین برنامههای اقتصادی این کشورها است؛ اما نگاهی به آمار واردات کشورمان نشان میدهد که در سالهای گذشته مبالغ قابل توجهی صرف واردات کالا از مرزهای کشور به صورت قانونی شده است. این رقم نه تنها باعث از دست رفتن درآمدهای نفتی در کشور می شود،بلکه باعث توقف و یا کند شدن چرخ اقتصادی کشور میشود. این دلارها اگر به بخش خصوصی و بخش تولیدی کشور وارد شود،میتواند به معنای واقعی درونزایی اقتصاد را رقم بزند.
آیا دلیل به وجود آمدن این مشکل ریشه در تصمیمهای دولتها دارد؟
یک نگاه تجارت محور و بیتوجهی به تولید باعث به وجود آمدن این مشکلات شده است. اقتصاد مقاومتی تقویت و حمایت از بنیادها و تولیدات است. اگر در بخشهای تولیدی و صنعتی کشور اقدام خاصی نشود این نهادها و بخشها به سرعت از بین میرود و اقتصاد کشور را نمیتوان یک اقتصاد درونزا نام نهاد. دورنزایی اقتصاد با قوت بخشیدن و تسریع روند رشد و توسعه اقتصادی در بخشهای صنایع و کارگاههای کوچک، صنایع بزرگ، معادن بزرگ و کوچک، کشاورزی و … است. در یک اقتصاد درونزا سرمایههای مردم و نقدینگی در بانکهای کشور بلوکه نمیشود. دولت باید در یک اقدام عظیم نسبت به آزاد سازی این منابع اقدام کند. اگر درونزایی اقتصاد صورت نگیرد بدون شک مردم جامعه،اقتصاد مقاومتی را به اقتصاد ریاضتی تعبیر میکنند. اقتصاد مقاومتی در کشورهای دیگر با استحکام بخشیدن به زیرساختها و آمادگی برای جلوگیری از هر گونه تکانه و شوکهای خارجی، عملی میشود. عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی در یک کشور به معنای شناختن فرصتها و تحلیل تهدیدها و فرصتهای احتمالی است.
در شرایط کنونی که منابع مالی محدود است و نیاز به سرمایهگذار خارجی در بیشتر صنایع به خصوص معادن کشور احساس میشود، چگونه باید اقدامات را در راستای مقاوم سازی اقتصاد و مانعزدایی از صنایع پیش برد؟
اگر در شرایط کنونی با آغوش باز به استقبال سرمایهگذاران خارجی برویم، تنها فرصتی برای تاخت و تاز آنها در بازار کشور به وجود آوردهایم. در یک اقتصاد مقاوم دولت چشم انتظار سرمایهگذار خارجی برای نجات اقتصادی نیست. نباید برای خروج از رکود به فکر جذب سرمایهگذار خارجی باشیم تا شاید آنها واحدهای تولید را به جریان اندازند. اقدام و عمل در یک اقتصاد مقاومتی یعنی جلوگیری از دورریز دلارهای نفتی در جیب واردکنندگان و کشورهایی که با واردات محصولات خود،نه تنها باعث ایجاد رکود و کندی تولید در اقتصاد کشور میشوند،بلکه میزان وابستگی را روز به روز بیشتر میکنند. موضوع دیگری که در بحث مانعزداییها در تولید و حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی باید در نظر گرفت تغییر در برخی فرهنگها و فرهنگ سازی در برخی موضوعات است. برای مثال فرهنگ مصرف برخی کالاها در کشور در چند سال اخیر به صورت جدی شکل گرفته است. در حالیکه پیش از این نه تنها هیچ یک از خانوادهها به این نوع محصولات نیاز نداشتند؛ بلکه این محصولات هیچ قرابتی با فرهنگ و تمدن کشور ما ندارد. در چند سال اخیر دلارهای باد آورده و ایجاد فضای رانتی عدهای را بر آن داشت تا هر محصول را به هر قیمتی وارد کشور کنند و با صرف هزینههای تبلیغاتی کلان فرهنگ مصرف محصول را در میان مردم جا بیندازند. از بین رفتن فرهنگ اشتباه در میان مردم تنها با فرهنگ سازی و استفاده از ابزارها فرهنگی امکان پذیر است. البته نباید از نقش مهم و اساسی دولتها در این مسیر چشم پوشی کرد. فضای کسب و کار امروز شرایط مناسبی را ندارد و این محیط نیاز به بالا بردن بهرهوری و تحرک در تولید دارد. اگر این رویه همچنان ادامه پیدا کند، نمیتوان به تحقق بندهای اقتصاد مقاومتی درکشور امیدوار بود. امروز مجوزهای کسب و کار طولانی مدت است و روان نیست و مجوزها، چندین امضای پرهزینه نیاز دارد که باید از سر راه تولید برداشته شوند. تولیدکنندگان از سیستم اداری گلهمند هستند و باید برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی، دستگاههای دولتی هماهنگ شوند. سیستم بانکی ما باید هماهنگ و همگرا با اقتصاد مقاومتی و تولید شود و با ایجاد تحول در سیستم مالیاتی و سیستم یارانهای، می توانیم کار را انجام بدهیم. باید برای رسیدن به این اهداف، طرح تحول اقتصادی که حدود ۱۷ سال پیش طراحی شد، عملیاتی شود. باید طرح تحول اقتصادی که شامل تحول در سیستمهای بانکی، بیمهای، یارانه و … است، اجرا و تحولی ایجاد و همه برای تحقق اقتصاد مقاومتی هماهنگ شوند و در واقع این تحولات، زیرساختهای دستیابی به اقتصاد مقاومتی است. آنچه که امروز مشهود است رنگ باختن الگوهای اقتصاد درونزا در کشور است. مانعزدایی از اقتصاد اقدام و عمل میخواهد،باید دولت به سمت عملیاتی کردن الگوهایاقتصاد درونزاد برود.