کانی مگ، جعفرگودرزی- چالشها و مشکلات تامین مالی صنایع و تولیدکنندگان کشور قصه پرغصهای است که سالهاست گریبان اقتصاد کشور را گرفته است. در چند سال اخیر انتقادهای بیشماری به نظام بانکی مبنی بر شانه خالی کردن از تامین مالی صنایع و تولیدکنندگان میشد؛ اما واقعیت ورشکسته بودن بسیاری از بانکهای کشور و ریزش بسیار […]
کانی مگ، جعفرگودرزی- چالشها و مشکلات تامین مالی صنایع و تولیدکنندگان کشور قصه پرغصهای است که سالهاست گریبان اقتصاد کشور را گرفته است. در چند سال اخیر انتقادهای بیشماری به نظام بانکی مبنی بر شانه خالی کردن از تامین مالی صنایع و تولیدکنندگان میشد؛ اما واقعیت ورشکسته بودن بسیاری از بانکهای کشور و ریزش بسیار زیاد منابع مالی بانکها این هشدار را به تصمیمگیران میداد که برای تامین مالی و برطرف کردن نیاز مالی تولیدکنندگان و صنعتگران کشور راههای دیگری را برگزینند. بهاء الدین هاشمی حسینی تحلیلگر اقتصادی و کارشناس بانکی معتقد است« تامین مالی صنایع کشور از طریق بازار سرمایه در شرایط کنونی یک الزام است که باید در دستور کار تصمیمگیران این حوزه قرار بگیرد.» در ادامه مشروح صحبتهای وی را بخوانید.
بیشتر صنایع به خصوص صنایع کوچک با مشکل تامین مالی رو به رو هستند. به نظر چه الگوها و برنامههایی برای برون رفت از این شرایط باید در نظر گرفت؟
یکی از مهمترین دلایلی که بانکها توانایی حمایت از واحدهای کوچک صنعتی را ندارند، این است که صنایع کوچک دارای ریسک بالایی هستند و بانکها در حال حاضر با مشکل منابع مالی روبه رو هستند. در نتیجه نمیتوانند ریسکهای بزرگ را بپذیرند و در صنایعی سرمایهگذاری کنند که احتمال بازگشت منابع مالی بسیار اندک و در مواقعی هم بازگشت منابعی وجود ندارد. صنایع کوچک در بسیاری از کشورها وزارتخانه مخصوص دارند که بر فعالیتهای واحدهای خرد متمرکز است. واحدهای خرد نیاز به حمایتها و برنامههای ریشهای و قوی دارند.
راهکار و راهحل چیست؟ برای تامین مالی صنایع چه روشهایی را باید در نظر گرفت؟
عدم دسترسی به بازار مالی مناسب و انحراف منابع مالی از فضای تولید، موجب تشکیل بازارهای غیر رسمی تامین مالی با نرخهای تا ۱۰۰درصد سالانه شده و وجود تقاضا برای منابع مالی با این نرخ، نشاندهنده عمق فاصله تسهیلات مالی تدارک دیده شده در برنامههای دولت با بنگاههای تقاضا کننده آن است. تخصیص منابع مالی دولتی و ردیفهای بودجه در طول سالیان گذشته نتوانسته نیاز صنعت به منابع مالی را رفع و این بخش را در دو حوزه تامین مالی ایجاد واحدهای صنعتی و سرمایه در گردش خودکفا کند. این مهم نشان میدهد که میبایست تغییر پارادایم و روش تامین مالی، تعمیق بازارهای تسهیلی، استفاده از روشهای نوین و توسعه ابزار مالی جایگزین روش آزموده سالهای متمادی شود.
آیا صنعت معدن و معادن کوچک که در حال حاضر به صورت جدی نیاز به حمایتهای مالی دارند، میتوانند از طریق بازار سرمایه و یا استفاده از روشهای نوین نیازهای مالی خود را برآورده کنند؟
مسله مهمی که در مورد صنایع و تولیدکنندگان خرد وجود دارد این است که همزمان با موجهای تورمی این بخش به صورت جدی دچار چالش میشود. تامین مالی این بخش از صنایع از بانکها یکی از مهمترین روشها است؛ اما باید در نظر داشت که با توجه به افزایش هزینههای تولید به دلیل تورم سالهای گذشته، میبایست سقف تسهیلات قابل اعطا به بنگاههای اقتصادی افزایش یابد. شاخص قیمت تولیدکننده، میزان تغییر در قیمت کالاها و خدماتی است که توسط یک تولید کننده خریداری شده و پس از تولید محصول نهایی به فروش میرسد. بنابراین این شاخص تغییر در سطح عمومی قیمتها را از دیدگاه تولید کننده و خریدار در بخشهای مختلف اقتصادی مانند کشاورزی، صنعت، معدن و خدمات نشان میدهد از این رو یک معیار مناسب برای تعیین میزان لازم برای تسهیلات اعطایی به فعالان تولیدی است.
چرا بانکها در صنایع سرمایهگذاری نمیکنند و تامین مالی صنایع را بر عهده نمیگیرند؟
نمیتوان بانکها را متهم کرد. لازمه افزایش سرمایهگذاری افزایش پسانداز است و افزایش پسانداز در گرو افزایش درآمد است، برای افزایش درآمد نیز باید سطح اشتغال افزایش یابد که همه اینها در یک چرخه به افزایش سرمایهگذاری بازمیگردد و این چرخه باعث رونق اقتصادی میشود. سیستم بانکی نقش اصلی در به حرکت درآمدن چرخه رونق اقتصادی دارد و اولویت اصلاح نظام بانکی هم از اینجا نشأت میگیرد؛ اما واقعیت این است که سرمایهگذاری در بانکها هم بسیار اندک است و بانکها هم با مشکل منابع رو به رو هستند در نتیجه تامین مالی صنایع از طریق بانکها با مشکل رو به رو میشود.
آیا دولت باید بانکها را ملزم به تامین مالی صنایع کند؟
بخشنامههای متعددی برای تامین مالی صنایع و تولیدکنندگان ارایه شده است. آنچه در قانون آمده بانکها باید منابع خود را فقط برای بخش خصوصی به کار بگیرند و نباید به بخش دولتی تسهیلات بدهند، اما در تمام دورانها مرسوم بوده که دولتیها از منابع بانکها برای ساخت راه و جاده، پالایشگاهها، راه آهنها، مخابرات و بسیاری از صنایع و حتی حوادث غیرمترقبه استفاده کردند. همین موضوع باعث میشود تا منابع بانکها صرف حمایت از بخش خصوصی نشود. بانکها ریسکهایی دارند که باید این ریسکها را پوشش بدهند و بنابر همین قانون نباید به بخش دولتی تسهیلات بدهند، زیرا قدرت وصول تسهیلات را از بخش دولتی نداشته و همچنین در صورت ارائه این تسهیلات به بخش دولتی، بانکها سود مناسبی نیز دریافت نمیکنند.
چگونه میتوان از ظرفیتهای بازار سرمایه برای تامین مالی صنایع استفاده کرد؟
تامین مالی صنایع از طریق بازار سرمایه فرصتی بود که به یک الزام تبدیل شده است. متاسفانه در یک سال گذشته مشکلات بازار سرمایه باعث کمرونق شدن و خروج سرمایهها از این بازار شده است. در کنار این مساله جدید مواردی وجود دارد که از نظر ساختاری باعث شده سرعت فرآیند شکلگیری تامین مالی در مباحث شرکتها از بازار سرمایه با چالشها و موانع زیادی روبهرو باشد. همانطور که تامین مالی از بازار سرمایه برای بازیگران اقتصادی موضوعی جدید و تازهای است، برای تصمیمگیرندگان اقتصادی کشورمان نیز موضوع جدیدی بوده و به همین دلیل چارچوب و سیاستگذاریهای آن با یکسری آزمونها و خطاها تعیین و جلو رفته است. نسبت تامین مالی از منابع پولی و بانکی و بازار سرمایه در کشورهای توسعه یافته به ترتیب ۱۰ به ۹۰درصد است در حالی که در ایران برعکس بوده و رقم آن ۹۰ به ۱۰درصد است. که البته در سالهای گذشته این عدد وضعیت بسیار بهتری پیدا کرده و با توجه به گذشت زمان همچنین اضافه شدن سایر ابزارهای تامین مالی و آشنا شدن شرکتها با راههای تامین مالی جایگزین، تشویق شدهاند تا از این راه جدید استفاده کنند. در دنیا تامین مالی از منابع بانکی و پولی برای اهداف کوتاه مدت و اهداف نهایتا یک ساله را دارد. علاوه بر این تامین مالی از بازار سرمایه برای اهداف توسعهای و اهداف بلند مدت اقتصادی شرکتهاست. حتی در برخی از موارد دیده میشود که کشورهای دنیا اقدام به انتشار اوراق در بورسهای معتبر بینالمللی توسط دولتها منتشر میشود که این با همان نیت استفاده از خاصیت بلند مدت بودن این اوراق است که قابلیت معامله در بورسهای بینالمللی را پیدا میکند.
مهمترین اخبار معدن و صنایع معدنی را در کانی مگ بخوانید.