کانی مگ، جعفرگودرزی- در روزهایی که بورس حال خوشی ندارد و بسیاری از سهامداران دچار نوعی بیاعتمادی نسبت به این بازار شدهاند بسیاری از کارشناسان اقتصادی تاکید دارند که باید این بازار مهم در اقتصاد کشور احیا شده و به سمت تامین مالی صنایع مهم مانند معادن کشور برود.غلامرضا سلامی،عضو انجمن حسابداران خبره ایران معتقد […]
کانی مگ، جعفرگودرزی- در روزهایی که بورس حال خوشی ندارد و بسیاری از سهامداران دچار نوعی بیاعتمادی نسبت به این بازار شدهاند بسیاری از کارشناسان اقتصادی تاکید دارند که باید این بازار مهم در اقتصاد کشور احیا شده و به سمت تامین مالی صنایع مهم مانند معادن کشور برود.غلامرضا سلامی،عضو انجمن حسابداران خبره ایران معتقد است« بورس نمیتواند نقشه معجزهگری در اقتصاد برای مردم و برای کشور ایفا کند. اینکه گفته میشود از طریق بورس میتوان اقتصاد کشور را نجات داد، اشتباه است. بخش واقعی اقتصاد باید تقویت شود.» مشروح صحبتهای وی را در ادامه بخوانید.
به نظر شما تقویت بورس و رشد این بازار میتواند مشکل تامین مالی صنایع را برطرف کند؟
در حال حاضر تمامی تمرکزها به سمت بورس جلب شده است. بورس نمایی از بخش واقعی اقتصاد کشور است. وقتی بازار اینقدر ملتهب و منفی است، یعنی اقتصاد هم حال خوشی ندارد. وقتی شرایط اقتصادی مناسب نیست چگونه میتوانیم از آن انتظار معجزه داشته باشیم. تمام مدت کارشناسان تاکید میکنند که دولت باید بازار سرمایه را تقویت کند؛ اما واقعیت این است که در دوسال گذشته که سرمایههای مردم وارد بورس شد بازار ثانویه تقویت شد. پول کلانی که در سال ۹۸ و ۹۹ به بورس تزریق شد، اگر به بازار اولیه سوق داده بودیم، به سمت سرمایهگذاری ملی میرفت و کسانی که سهام خریده بودند، سود خوب میگرفتند، شرکتهای موجود را بازسازی میکردند یا شرکت جدید ایجاد میشد. هیچ کدام از این اتفاقها نیفتاد. در نتیجه تامین مالی صنایع هم با استفاده از این بازار مهم و تاثیرگذار غیرممکن میشود.
چطور میشود بازار اولیه را تقویت کرد؟ بورس در این میان چه نقشی دارد؟
اقتصادی در کشور محقق شود باید بخش زیربنایی و صنایع مهم کشور را توسعه بدهیم. طی سالهای اخیر بخش واقعی اقتصاد کشورمان نه تنها تقویت نشده، بلکه ضعیفتر هم شده است. آن چیزی که یک اقتصاد را میسازد بخش واقعی آن (تولید) است و بازار سهام نمایانگر آن چیزی است که در بخش واقعی اقتصاد میگذرد. درحال حاضر یک برنامه توسعهای در بخش تولید وجود ندارد. صنایع مهم کشور در حال تعطیلی قرار دارند. برای مثال همین معادن کشور در سالهای اخیر میتوانستند نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشور ایفا کنند؛ اما به دلیل نبود حمایتها، سیاستهای تشویقی و حمایتی مغفول ماندهاند. اگر بتوانیم زیرساختهای توسعه و رشد معادن کشور را فراهم کنیم بیشک شرکتهای معدنی بزرگ در بورس جلوهگری میکنند و این همان نمایی از بخش واقعی اقتصاد در بورس است.
به نظر شما ارزش واقعی بورس در زمانی که بازار رشد قابل توجهی را تجربه میکرد، کاذب بود؟
وقتی شرکتهای بزرگ رشد نکردهاند، میزان تولید بالا نرفته است و رشد اقتصادی منفی است، چطور میتوان گفت که اقتصاد وضعیت مناسبی دارد. درحال حاضر بازار حالت واقعی به خود گرفته است. ارزش واقعی بازار سرمایه در محدودههای فعلی است و هر چقدر هم که به آن منابع تزریق کنند بازار نمیتواند جان دوباره بگیرد. تا زمانی که بخش تولید و بخش واقعی اقتصاد کشور جان نگیرد و صنایع رشد نکنند، نمیتوان امیدی به جان دوباره بورس داشت. بورس ناجی اقتصاد نیست. بورس نشانگر وضعیت اقتصادی کشور است. اگر حالت کاذب به خود بگیرد و رشدهای غیرواقعی را تجربه کند به یکباره هم شاهد ریزشهای قابل توجه خواهیم بود. همین اتفاقی که در یکسال اخیر پیش آمد و باعث از دست رفتن سرمایههای بسیاری شد. وقتی برنامهای اصولی برای رشد اقتصادی وجود داشته باشد، در نتیجه میتوان از ظرفیتهای بازار سرمایه برای تامین مالی هم استفاده کرد. نه اینکه مردم را تشویق کنیم سرمایههای سرگردان خود را وارد بازار سرمایه کنند و پس از آن مدیریتی برای این سرمایهها وجود نداشته باشد. پس از یک دوره بدون شک بازار روی واقعی خود را به سرمایهگذاران نشان خواهد داد. اجازه بدهید آماری را ارایه کنم تا واقعیت وضعیت بورس مشخص شود. در حال حاضر ۹۰ درصد شرکتها سود یک درصد دارند و ۴۰ درصد از آنها زیانده هستند و در معرض ورشکستگی و مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت هستند. ۲۵، ۳۰ تا شرکت داریم که با چند فولادساز و پتروشیمی ۵۰ درصد بازار را شکل میدهند. در این شرایط چطور میتوانیم بورس را ناجی اقتصاد بدانیم. درحالیکه این شرکتهای مهم و تاثیرگذار اقتصادی کشورمان هنوز در بسیاری از بخشهای اولیه خود دچار مشکل هستند. تزریق مستقیم پول دردی را دوا نمیکند. در بسیاری از مواقع با بخش واقعی آمار رو به رو نیستیم که این موضوع هم نیاز به وضع قوانین جدید و ساماندهی دارد.
آیا با وضع قوانین جدید میتوان به کاهش مشکلات و بهبود شرایط امیدوار بود؟
شرایط کمی تغییر میکند؛ اما نمیتوان گفت که وضع قوانین جدید تمامی مشکلات را حل کرده و از میزان تخلفات کمتر میکند. برای مثال در مباحث پولشویی و فرارهای مالیاتی آمارها دستکاری میشود. بدون شک یک سری ابزارهای پولشویی و فرار مالیاتی در کشور وجود دارد که این ابزراها باید از طریق تصحیح قوانین و وضع قوانین جدید از بین برود. اگر قوانین درست و پایهای شکل بگیرند نه تنها مشکلات موجود از بین میرود؛ بلکه شرایط رشد هم پیش میآید. در بسیاری از مواقع نمیتوان به آمارها و اطلاعات ارایه شده از سوی شرکتها اعتماد کرد و همین موضوع باعث میشود که در مسیر درست توسعه قرار نگیریم.
در صحبتهای خود به اهمیت واقعی سازی اقتصاد و سرمایهگذاری در بخش مولد داشتید. دولت چطور باید به سمت واقعی سازی اقتصاد برود؟
ببنید نباید همه چیز را غیر واقعی تلقی کرد. دولتها هم شرایط خاص خود را دارند. برای مثال در بخش حاملهای انرژی و قیمت مواد خام چالش جدی وجود دارد. دولت نمیتواند قیمت مواد خام و حاملهای انرژی را برای صنایعی که سودآور و کالای دلاری دارند، واقعی کند چون مخالفتهای زیادی با این طرح میشود. در نتیجه اقتصاد از روند واقعی سازی دور میشود. یا اینکه شرکتهایی وجود دارند که ۶۰ درصد سود ویژه دارند؛ اما نرخ بهره تسهیلاتشان ۱۲ درصد است. این آمار به واقعیتهای اقتصادی کشورمان نزدیک نیست. به عبارت دیگر به اقتصاد کشور ضربه وارد میکنیم تا سهامداران چند شرکت بزرگ در بورس متضرر نشوند. درحالیکه حمایتهای بیش از اندازه هم میتواند برای تمامی صنایع و شرکتهای بزرگ آسیبزا باشد. متاسفانه انواع کارها انجام میشود تا شرکتها سودآور شوند و سهامداران ضرر نکنند. این اقدامات فاصله گرفتن از واقعیتهای اقتصادی است. سرمایهگذاری در بازار ثانویه به شمار میرود.
به نظر شما اگر دولت بتواند رونق را به بازار سرمایه بازگرداند، موفق به حرکت در مسیر رشد اقتصادی شده است؟
رونق بازار سهام، معلول رونق بخش واقعی اقتصاد است و عکس آن در هیچ جای دنیا تجربه نشده است. رونق بورسهای مطرح در دنیا طی چند دهه اخیر ناشی از افزایش بهرهوری، نوآوری، تکنولوژی برتر، بازارهای جدید و رشد و بالندگی بخش خصوصی واقعی بوده و هست و هرنوع برداشت دیگری از بورس و رونق آن با بدیهیات اقتصادی منطبق نیست و لازم است که کنار گذاشته شود. بهتر است دولت شرایط را برای افزایش سرمایه شرکتها فراهم کند تا با ورود پول تازه ، سرمایه در گردش خود را افزایش داده و ظرفیتهای را تکمیل کنند. هدف نباید صرفا تقویت بورس باشد. بورس جایی است برای معامله سهم. بهتر است خود شرکتها به سمت افزایش سود بهرهوی بروند و از این طریق روی بورس اثر بگذارند.