راه تاریک و روشن استارت‌آپ‌ها در ایران
راه تاریک و روشن استارت‌آپ‌ها در ایران
آمار می‌گوید استارت‌آپ‌ها در جهان و حتی در کشورهای توسعه یافته هم با وجود پیچ وخم‌های بسیار در مسیر رشد احتمال موفقیت بسیار اندکی دارند، به گونه‌ای که از هر ۱۰ استارت‌آپ امکان حذف ۹ تای آنها وجود دارد.

کانی مگ-استارت‌آپ‌ها در دنیا تعاریف متفاوتی دارند؛ اما واقعیت مشترک تمام آنها خلق یک محصول و خدمتی نوآورانه در شرایط عدم قطعیت است. پس راه‌اندازی یک استارت‌آپ همان خلق یک کسب و کار و کارآفرینی است. در گذشته‌های دور کارآفرینان خاک صحنه می‌خوردند و سال‌ها آزمون و خطا می‌کردند تا به نتیجه‌ای مطلوب برسند؛ اما تغییرات شگرف در دنیای امروزی نشان از تحول در تمامی زمینه‌ها دارد. کارآفرینی دیگر معنا و مفهوم گذشته را ندارد. کارآفرینان بیشتر جوانان عاشق فناوری هستند که در میان عدم قطعیت‌ها ریسک‌های احتمالی را به جان می‌خرند و طرح نو در می‌اندازند.

رشد استارت‌آپ‌ها در جهان، روش‌های کارآفرینی و حتی الگوهای کارآفرینی را هم دگرگون کرده است. حالا دیگر واحد پیشرفت کارآفرینان یادگیری است نه اجرا. کارآفرینان هر روز بیشتر می‌آموزند و بیشتر دانش کسب می‌کنند و این خاصیت دنیای جدید و انقلاب‌های بزرگ صنعتی است. هنوز در بسیاری از کشورها استارت‌آپ‌ها به عنوان کسب و کار جدی گرفته نمی‌شوند و واقعیت این است که همین کشورها از نسل چهارم صنعت عقب مانده‌اند.

زمانی کارآفرینان خود را مدیران تمام قد و بدون نقص در جهان معرفی می‌کردند؛ اما ظهور استارت‌آپ‌ها در دنیا و رشد ثروت در حوزه تکنولوژی و فناوری این واقعیت را عنوان می‌کند که در دنیای امروز دیگر مدیریت‌های سنتی جایگاهی ندارد.

مدیریت استارت‌آپ‌ها با مدیریت کلاسیک فرق دارد. در استارت‌آپ با توجه به خصوصیت عدم قطعیت بسیار،به گونه جدیدی از مدیریت نیاز است.کارآفرینی به این معنی نیست که کسانی که مدیریت خوانده‌اند می‌توانند کارآفرینان موفقی باشند و استارت‌آپ‌ها را مدیریت کنند.

در گذشته محصولات بسته به نیاز بازار تولید شده و سال‌ها بر یک سبک و سیاق استوار بودند؛ اما موج فناوری‌ها و تکنولوژی‌ها در دنیا نیاز بازارها را تغییر داد. این تغییرات به صورت مستقیم بر نیاز مصرف‌کننده و حتی ذایقه‌های آنها هم تاثیر داشت. پس کسب وکارهایی موفق شدند که بتوانند بهترین محصولات را متناسب با نیاز بازار تولید کرده و حتی در برخی مواقع نیازهایی هم در بازار مصرف کننده ایجاد کنند تا بتوانند محصولات تازه خود را به مصرف‌کنندگان بفروشند. استارت‌آپ‌ها محصولاتی را تولید می‌کنند که علاوه بر پاسخ به نیازهای موجود، نیازهای تازه‌ای را خلق و به آنها هم پاسخ می‌دهد.

کارآفرینان دنیای امروز پیوسته برای ایده‌های خود محصولاتی را خلق می‌کنند که ماحصل آن تولید داده‌های جدید برای دنیای کسب و کار است. این داده‌ها بر اساس آموخته‌هایی است که در مسیر به ثمر نشستن ایده‌ها به آن دست یافته‌اند و این چرخه همچنان ادامه پیدا می‌کند.برخی تصور می‌کنند استارت‌آپ‌ها به دنبال ساختن باورهای ماورایی از دنیای کسب و کار هستند، درحالی‌که آنها بیشتر تمرکز خود را بر روی واقعی‌سازی ایده‌ها گذاشته‌اند.

دنبال کردن رویاها در هر زمان و مکانی احتمال موفقیت و شکست دارد. آمار می‌گوید از هر ۱۰ استارت‌آپ تنها یک استارت‌آپ موفق می‌شود و این یعنی درصد بالای شکست و عدم موفقیت در راه‌اندازی یک کسب و کار نوآورانه. دلایل مختلفی هم برای این موضوع وجود دارد. برای مثال ممکن است محصول و یا خدمتی تولید شود؛ اما به دلیل عدم تناسب با واقعیت‌های زندگی و اجتماع هیچ بازاری برای آن وجود نداشته باشد.اولین و مهمترین دلیل در عدم موفقیت استارت‌آپ‌ها بی توجهی به نیاز اصلی بازار است.

موضوع تامین مالی یکی دیگر از چالش‌های استارت‌آپ‌ها است. یک کسب و کار نوآورانه ممکن است حتی در ابتدای راه با اتمام بودجه همراه شود. در برخی مواقع، اتمام بودجه استارت‌آپ‌ها به این علت است که بودجه تخصیص داده شده به آنها واقعاً نسبت به نیازشان کمتر است؛ اما امکان دارد بودجه زیاد و مناسبی وجود داشته باشد ولی به درستی صرف و خرج نشود.

موضوع دیگر بررسی بازارها و شرایط رقبای داخلی و خارجی است. برای موفقیت در مسیر کسب و کار علاوه بر بررسی و مانیتور بازارها باید رقبا هم تحلیل شوند، حال اینکه در اکوسیستم استارتاپی نادیده‌گرفتن رقبا بزرگترین ضربه به مسیر پیشرفت است.

با تمام چالش‌ها و مشکلاتی که در اکوسیستم استارتاپی وجود دارد باید گفت که کارآفرینان دنیای امروزی یک هشدار و زنگ خطر جدی برای کسب وکارهای سنتی هستند. کسب وکارهای سنتی که به دلیل رسیدن به مرحله سوددهی صدای پای انقلاب صنعتی چهارم و گذر به سمت نسل پنجم صنعت را جدی نمی‌گیرند؛ اما سرعت موج فناوری‌ها در دنیای امروز به اندازه‌ای است که می‌تواند یک کسب و کار را در چشم برهم زدنی از بین ببرد.

واقعیت این است که کسب وکارهای سنتی باید به فکر سرمایه گذاری و همکاری با استارت‌آپ‌ها باشند. کسب و کارهای بزرگ برای بقا و حرکت‌های رو به رشد خود با بهره گیری از استراتژی رشد باید از ایده‌ها، استارت‌آپ‌ها و افراد توانمند و ایده محور حمایت کرده و پذیرای آن‌ها باشند. باید گفت که این موضوع یک لطف یا مهربانی برندهای بزرگ به اکوسیستم استارتاپی نیست. بلکه این یک موضوع بسیار مهم و حیاتی برای ادامه روند این مجموعه‌هاست.

استفاده از این فرصت‌ها در دنیا بلادرنگ صورت می‌پذیرد و تمام کسب و کارهای بزرگ در دنیا با ایجاد مراکز شتابدهی سعی در جذب ایده‌ها و استارت‌آپ‌ها برای گسترش کسب و کار خود در بازار رقابتی دارند؛ اما باید توجه کنند که در این مسیر هر ایده و استارتاپی شایسته حمایت نیست. بلکه باید با ایجاد مراحل مشکل‌تر برای تیم‌های استارتاپی روندی را شکل داد تا این تیم‌ها برای موفقیت و جلب مشارکت برندها هم زمان با اجرای ایده نحوه‌ی راه اندازی کسب و کار را آموزش دیده و در جریانی رقابتی بتوانند بهترین ایده را ارائه دهند. در آینده با شکل گیری بیش از پیش استارت‌آپ‌ها انتخاب بهترین‌ها از میان آنان به یک چالش اساسی از سوی برندها و مراکز شتابدهی مبدل خواهد شد.

استارت‌آپ‌ها تمامی تلاش خود را می‌کنند تا یک همکاری دو سویه با مراکز مختلف مانند مراکز شتابدهی داشته باشند. در این مسیر بایسته‌هایی برای استارت‌آپ‌ها و شرایطی هم برای سرمایه‌گذاران وجود دارد. استارت آپ‌ها در گام اول باید با اعتبارسنجی مداوم و تحقیقات بازار به وسیله طراحی سوالات درست از مشتریان، نسبت به پیشبرد اهداف استارت‌آپ خود عمل کنند. در مرحله دوم محصولی منطبق با نظر و همکاری در ایده صاحب برند تولید کرده یا ارائه دهند. تغییر ایده اولیه به شکلی بنیادی به صلاح نخواهد بود.

در بحث همکاری فیمابین باید در ابتدا مشخص کنند که تا چه مرحله ای از رشد ایده خواهان همکاری خواهند بود. چه بسا استارت‌آپ و ایده مطرح شده از نظر میزان موفقیت از محصول صاحب برند پیشی بگیرد و باعث ایجاد مشکل در نحوه سهم خواهی و ادامه روند همکاری شود. واقعیت این است که شرکت‌های سرمایه‌گذار بزرگ و  مطرح خواهان مشارکت با بیش از ۵۰ درصد سهم در سود استارت‌آپ هستند. موضوع دیگر این است که اگر بنیان‌گذاران استارت‌آپ‌ها پیشنهادها را نپذیرند فرصت‌های سرمایه‌گذاری را یکی پس از دیگری از دست می‌دهند.

واقعیت این است که ایده‌ها همیشه به ذهن افراد خلاق خطور خواهد کرد و ممکن است ایده‌ به دست فرد دیگری مطرح شده و از مسیر دیگری جذب سرمایه‌گذار کند. گفته می‌شوند هر ایده هر ۴۰ روز یکبار در ذهن افراد ظهور می‌کند و اگر فرصت‌های موجود جدی گرفته نشوند، بی‌شک فرصت تازه دیگری به راحتی خلق نمی‌شود. آنچه که در کشورمان دیده می‌شود یک بازار هیجانی و داغ برای ایده‌های استارتاپی وجود دارد؛ درحالی‌که هنوز زیرساخت‌های لازم برای رشد اکوسیستم استارتاپی و حتی زیست بوم نوآوری کشور فراهم نشده است. با این حال وجود همین فضا و اشتیاق برای راه‌اندازی کسب و کارهای نوآورانه ارزشمند است. با تمام این تفاسیر باید گفت که اکوسیستم استارتاپی نیاز به علوم مدیریتی و کارآفرینی دارد.

راه‌اندازی استارت‌آپ‌ها بدون بهره گیری از علم بازار و صرفاً با داشتن تخصصی همچون تولید اپلیکیشن می‌تواند در ادامه بسیاری از استارت‌آپ‌ها را با شکست در روند رو به رشد رو به رو کند. ایده برای تبدیل به استارت‌آپ موفق باید بارها و بارها اعتبارسنجی شود. محصول اولیه یا همان MVP باید به دست افراد مختلفی تست شده و استفاده شود. پیشنهادها و انتقادها در مرحله اولیه راه اندازی کسب و کار شاید فرمول جادویی موفقیت استارت‌آپ باشد.تا زمانی که علوم مدیریتی روز دنیا در اکوسیستم استارتاپی کشور تثبیت نشود، موفقیت نقطه‌ای در دور دست است.

بهره گیری از یک مشاور کسب و کار مجرب در زمینه استارت‌آپ‌ها و کسب و کارهای نوپا راه را به سمت تولید یک محصول یا خدمت استارتاپی بسیار هموار خواهد کرد. نقش مشاوران در اکوسیستم استارتاپی را باید بیش از گذشته جدی گرفت.

 

 

 

 

  • نویسنده : مجتبی حاتمی، کارشناس اقتصادی