معادن کوچک مقیاس قابلیت تبدیل به معادن بزرگ را دارند
معادن کوچک مقیاس قابلیت تبدیل به معادن بزرگ را دارند
یک کارآفرین معتقد است، مهمترین چالش معدنکاری در کشورمان، کاغذبازی اداری و سدهایی است که ارگان‌های دولتی در مراحل مختلف بهره‌برداری ایجاد می‌کنند؛ درواقع یکی از مهمترین چالش‌های معدن‌کاران و بهره برداران بروکراسی سخت اداری است.

کانی ­مگ – طی چند دهه گذشته، مزیت‌‌‌‌‌‌های فرآوری مواد معدنی در این صنعت به اثبات رسیده است؛‌‌‌‌‌‌ اهمیت این موضوع در مناطق محروم به قدری بالا است که اگر در این مناطق در کنار  استخراج معادن، واحدهای فرآوری احداث شود، معادن غیر فعال و نیمه فعال می­‌توانند پررونق­‌تر از گذشته راه‌اندازی شوند. مهرداد جمشیدی مدیرعامل یک شرکت سنگ تزیینی، معتقد است« مراکز اداری و روند پیچیدگی امور معادن یکی از بزرگترین مشکلات بهره‌­برداران معدنی محسوب می­‌شود، به طوری که بهره­‌برداران زمان زیادی را برای هماهنگی با ادارات صرف می‌­کنند و در واقع توان آن‌ها برای گسترش معادن و رسیدگی به امور تولید و بهبود عملیات­ گرفته می‌­شود.» در ادامه مشروح صحبت­‌های وی را می­‌خوانید.

مهمترین چالش شما به عنوان یک فعال بخش خصوصی در حوزه معدن چیست؟

معادن استان لرستان سال­‌هاست که با ماشین‌آلات قدیمی و مستهلک در حال فعالیت هستند و با وجود روی کار آمدن دولت­‌های مختلف، بهره‌­برداران با همان مشکلات سابق خود دست و پنجه نرم می‌کنند و به دلیل عدم حمایت­‌های لازم نمی‌­توانند پتانسیل­‌های معدنی مناطق خود را به خوبی شناسایی کنند. بهره‌­برداران این نواحی توانایی گسترش فعالیت­‌های معدنی را ندارند و درهمان حلقه‌­­های فعالیتی قبلی به استخراج ادامه می­‌دهند.

معادن شهرستان­‌های کوچک مانند ازنا در ظاهر کوچک­ هستند؛ اما پتانسیل بالایی برای گسترش و بزرگ­تر شدن دارند. محدوده­‌های ثبت شده در این مناطق، صددرصد حاوی ماده معدنی­ هستند و تاکنون در مناطق دیگر به جز محدوده­‌های ثبت شده تحقیقات زمین شناسی و پی­‌جویی لازم صورت نگرفته است. اگر پی­‌جویی­‌ها و بررسی­‌های لازم در زمینه اکتشاف در این مناطق جدی­‌تر دنبال شود، معادن کوچک مقیاس در تمامی مناطق محروم به معادن بزرگ مقیاس تبدیل خواهند شد.

بزرگترین مسأله‌ای که به عنوان یک بهره­‌بردار معدنی با آن رو به ­رو هستید، چیست؟

کاغذبازی‌های مراکز اداری مرتبط با امور معادن یکی از بزرگترین مشکلات بهره‌­برداران معدنی محسوب می­‌شود، به طوری که بهره‌­برداران زمان زیادی را برای هماهنگی با ادارات صرف می­‌کنند و در واقع توان آنها برای رسیدگی به امور تولید و بهبود عملیات­ معدنی گرفته می­‌شود.

بهره‌­برداران، مالکان معادن نیستند و دولت نباید با دید مالک معدن به آنها نگاه کند و به جای حمایت از آنها سالیانه مبالغ سنگین و مالیات­ متعدد تحت عنوان حقوق دولتی، خسارت به محیط زیست و غیره دریافت کند؛ در واقع ما به عنوان یک مستأجر از این سرمایه­‌های ملی در راه رونق اقتصادی و افزایش تولید و کارآفرینی به بهره‌­برداری می‌­پردازیم. ما مالکان صفر تا صد معادن نیستیم و دولت باید از محدوده‌هایی که به بهره­برداران واگذار می­‌کند، صیانت کند. ادارات رسیدگی به امور معادن حتی‌المقدور باید به مشکلات معدن­داران رسیدگی کنند و موانع ثبت و ضبط محدده­‌های معدنی را کنار بزنند.

 تعامل میان فعالان معدنی و سازمان محیط زیست یا منابع طبیعی را چگونه ارزیابی می­‌کنید؟

در تفاهم‌نامه‌­ای که اخیراً امضا شده است، قبل از صدور پروانه بهره‌­برداری از وزارت صمت، ابتدا باید توسط سازمان منابع طبیعی از منطقه استعلام گرفته شود. بعد از اینکه سازمان منابع طبیعی از آن منطقه بازدید به عمل آورد، مجوز واگذاری محدوده معدنی را صادر می­‌کنند و مبلغی را هم به عنوان واگذاری دریافت می­‌کنند.

بهره‌­برداران بعد از دریافت پروانه بهره‌­برداری از سازمان صمت استان و مجوز واگذاری از سازمان منابع طبیعی، فقط اجازه­ فعالیت در یک قسمت از کل محدوده معدنی به آنها داده می­‌شود؛ در صورتی که این فرآیند با روند فعالیت­‌های اکتشاف از یک معدن، مغایرت دارد و از لحاظ علم بهره‌­برداری، در عمل امکان‌پذیر نیست.

گاهی در عمل و برای بالابردن کیفیت استخراج، نیاز است برای ادامه­ فعالیت­ و جلوگیری از باطله‌­برداری بی‌رویه، محدوده­‌های دیگر معادن را بررسی کرد؛ اما این کار قانوناً امکان­پذیر نیست، زیرا بهره‌­بردار فقط اجازه­ استخراج از یک قسمت پهنه­ معدنی خود را دارد و باید برای دریافت مجوز از سوی سازمان­‌های مربوطه مجداداً مراحل اداری را بگذراند.

بروکراسی اداری به گونه‌­ای است که بهره‌­بردار برای دریافت مجدد مجوز ادامه­ فعالیت استخراج، حدود دوسال باید زمان بگذراند و معدن خود را رها کند و در مراکز اداری به این سو و آن سو فرستاده شود؛ اینها در حالی است که مناطق معدنی که در ارتفاعات و مناطق کوهستانی با شیب بالای ۶۰ درجه قرار دارند، واگذاری آنها با جنگل، ذخایر آب‌­های زیرزمینی، دام و گونه‌­های جانوری ارتباط زیادی ندارد و در واقع در الویت قرار دارند.

بیشتر زمان بهره‌­برداران معادن در گرفتن مجوز و کارهای اداری گذرانده می‌­شود؛ در اداراتی که با قوانین شفاهی، از یکپارچگی و مدیریت مطلوب برخوردار نیستند و اتخاذ تصمیم‌­ها، منوط به اشخاص یا کارشناسان متعدد است؛ بدین گونه که برای صدور یک مجوز عملیات معدن، بعد از مخالفت کارشناس مربوطه، پرونده وارد هیئت سه نفره، هفت نفره و بعد از آن وارد رأی گیری کمیته فنی می‌­شود.

معدندار برای دریافت مجوز بعدی حدود دو سال زمان از دست می­‌دهد و در این زمان تلف شده عملیات معدن متوقف می‌­شود و اینها باعث پراکندگی و از دست دادن نیروهای متخصص می­‌شوند. همانطور که گفتم گاهی نیاز است برای ادامه­ استخراج از یک معدن قسمت­‌های دیگر آن معدن را بررسی و استخراج کرد. بهره‌­بردار برای دریافت مجدد  مجوز حدود دو سال باید مراحل اداری را طی کند و در آن زمان است که معدن راکد و متوقف می­‌شود.

با وجود سختگیری­‌های دولتی در ارائه مجوزها بیشترین آسیب به معدنداری وارد می­‌شود که از ماشین‌آلات و تجهیزات استیجاری استفاده می­‌کند؛ زیرا برآورد این معدندار به گونه‌­ای است که بعد از باطله‌برداری مربوطه با استخراج ماده معدنی هزینه­‌ها را پرداخت می­‌کند؛ اما اگر روند کار به خوبی پیش نرود و کار به جایی برسد که مجبور به استخراج از نقاط و رگه‌­های دیگر معدن بشود، بعد از کسب دوباره­ مجوز، توان راه‌­اندازی مجدد معدن را نخواهد داشت و به همین علت است که نود درصد معادن استان لرستان راکد و غیر فعال­ هستند.

به نظر شما احداث واحدهای فرآوری در مناطق محروم چه مزایا و معایبی دارد؟

متأسفانه در شهرهای کوچک و مناطق محروم دید مثبتی به احداث واحدهای صنعتی مانند کارخانه فرآوری وجود ندارد؛ به طور مثال درسال ۹۶ طرحی مبنی بر احداث یک واحد فرآوری در شهر ازنا، با توجه به توانایی­‌های لازم، نیروی انسانی و سرمایه­‌های کافی در این شهر و برای جلوگیری از خام‌فروشی و کاهش هزینه­‌های حمل و نقل را ارائه کردیم. با توجه به اینکه این مناطق از حمایت کافی برخوردار نیستند و توجه­ی به رشد اقتصادی آنها نمی‌­شود، چنین پروژه‌­هایی نادیده گرفته می‌­شوند و به همین دلیل طرح ما نیز پذیرفنه نشد؛ درنهایت مجبور به احداث این واحد فرآوری در شهر همجوار آن یعنی الیگودرز شدیم.

متأسفانه دید باز و دلسوزانه در شهرهای کوچک وجود ندارد و مسئولین این شهرها با تکیه بر مسائلی مانند آلودگی هوا، مشکلات زیست محیطی، مانع احداث واحدهای صنعتی مانند فرآوری محصولات معدنی می‌­شوند؛ این درحالی است که در همه­ زمان­‌ها احداث کارخانه‌­های صنعتی با مزایا و معایب خود همراه بوده است. منطقی نیست که با درنظر گرفتن معایب یک قضیه از مزایای آن بی‌بهره بمانیم و در  واقع یک طرفه به قاضی برویم.

مهمترین چالش معدنکاری در کشورمان، کاغذبازی اداری و سدهایی است که ارگان‌های دولتی در مراحل مختلف بهره برداری ایجاد می‌کنند؛ درواقع یکی از مهمترین چالش‌های معدن‌کاران و بهره برداران بروکراسی سخت اداری است. امیدوارم با حمایت دولت و دید باز و دلسوزانه مسئولین شهرهای کوچک و مناطق محروم، موانع و سدهای پیش روی بهره­‌برداران برداشته شود و راه رشد و شکوفایی صنایع، به خصوص معادن در این مناطق هموار شود.

  • نویسنده : عاطفه عبدالهی