کانی مگ– گفتمان اقتصاد مقاومتی اکنون به عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصادی به عنوان الگویی تمام عیار و آرمانی امید بخش دراقتصاد ایران و حرکتی در مسیربهبود وضع معیشتی و رفاهی مردم محسوب میشود. اما واقعیت این است که با گذشت چندین سال از تدوین الگوهای اقتصاد مقاومتی همچنان پایههای اقتصاد کشورمان با کوچکترین تکانهها متزلزل میشوند. بایزید مردوخی، اقتصاددان معتقد است«در کشورمان مشکل اصلی تحقق نیافتن الگوهای اقتصاد مقاومتی غلبه نگاه آرمانی بر رویکرد عملیاتی است.» در ادامه مشروح صحبتهای وی را بخوانید.
سالهاست که صحبت از اقتصاد مقاومتی و توسعه کشور با هدف مقاومسازی اقتصاد و حرکت به سمت توسعه با نگاهی به اقتصاد درونزا میشود. آیا برنامههای توسعهای منجر به داشتن اقتصاد درونزا میشوند؟
آنچه که امروز در مفهوم شناسی و ادبیات توسعه مطرح است، هرگونه پیشرفت یا رشد در ابعاد مختلف یک نظام در حوزه نهادهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی را توسعه میگوییم. که این امر هم از حیث کمی و هم از حیث کیفی قابل بسط و گسترش است. اما در حوزه اقتصاد،به کار گیری یا توجه به ملاحظات داخلی هر کشور میتواند تعریف توسعه را متحول کند. اشکال اساسی روند سیاستگذاری و برنامهریزی در کشور نبود درک درست یا کامل و علمی از مفهوم توسعه است، متاسفانه سیاست گذاران برنامههای توسعه بیشتر مبتنی بر یک نظام رانتی مسئولیت پذیرفتهاند و به تعبیر بهتر بر اساس ارادت سالاری و نه شایسته سالاری مسولیتی به آنها واگذار میشود در نتیجه این فرایند انتخاب نمیتواند محصول کاملی مبتنی بر مفهوم توسعه به لحاظ علمی را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر فقدان پایههای نظری و اتخاذ رویکرد آرمان گرا در روند تدوین برنامههای اقتصادی، به گونهای اهداف را دور از دسترس میکند. در نتیجه تاثیر این اتفاقات به صورت عمودی بر فرآیند سیاست گذاری کاملا نمود داشته و مشاهده میکنیم که تاکنون برنامههای توسعهای کشور اساسا برنامههایی نیستند که به صورت ساختاری مدارهای توسعه نیافتگی را مرتفع نمایند. نبود همین برنامهها و تدوین برنامههای پر از ایراد و اشکال دیگر توانی برای مقاوم بودن اقتصاد ندارد. اقتصاد مقاومتی زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که کشور دارای یک نقشه راه عملیاتی، واقعگرایانه و برنامه توسعهای منسجم باشد. آنچه که در اقتصاد کشور دیده نمیشود، همین موارد است. در نتیجه اقتصاد مقاومتی هر چه هم مورد تاکید باشد، عملی نمیشود.
در صحبتهای خود به برنامههای توسعهای و نقش آنها در مقاومسازی اقتصاد اشاره داشتید، برنامههای توسعهای باید دارای چه ویژگیهای باشند؟
یک برنامه مطلوب و الگو باید دارای چند ویژگی باشد. اول اینکه مبتنی بر عقلانیت مستمر، مولد و افزایش کارایی باشد.دوم اینکه منابع و ظرفیتهای موجود در ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … را نه به صورت آرمانی بلکه به صورت واقعی ببیند. سوم اینکه تصحیح کننده رفتارهای ناصواب شکل گرفته در اقتصاد و اجتماع باشد و چهارم اینکه برگرفته ازرویکرد بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت بوده و متناسب با شرایط واقعی آن کشور رویکردها را تلفیق نماید. متاسفانه آنچه که در برنامههای توسعهای مشاهده میشود بیتوجهی به الگوها است و آنچه که در برنامهها دیده میشود غلبه رویکرد آرمانی بر رویکرد عملیاتی و اجرایی است. در یک برنامه آرمانی دیگر واقعیت های دیده نمیشود در نتیجه دستیابی به اقتصاد مقاومتی هم معنایی ندارد.
یعنی با تغییر برنامههای توسعهای الگوهای اقتصاد مقاومتی هم باید تغییر کند؟
به بیان سادهتر برنامه مفید و استاندارد برنامهای است که مشخص کند کشور از نگاه توسعهای در یک بازه زمانی مشخص از چه نقطهای به نقطه دیگر تغییر خواهد کرد. این جایگاهها باید هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی کاملا مشخص شده باشند. در برنامههای متعددی که برای کشورمان تدوین شده یک آرمان شهر میبینیم که از واقعیت فاصله بسیاری دارد. این برنامهها نمیتواند به اقتصاد درونزا منتهی شود. در نتیجه اقتصاد مقاومتی هم در حد یک رویا باقی میماند.
پس چطور باید یک برنامه برای مقاوم سازی اقتصاد کشور مبتنی بر توسعه طراحی کرد؟
اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص حوزههای فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تاثیرها است. همچنین برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید وابستگیهای خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تأکید شود.مفهوم توسعه مبتنی بر تئوریهای علمی و عقلانی است. به طور مثال افزایش رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری و یا افزایش اشتغال را در گذشته توسعه میگفتند؛ اما امروزه مفهوم توسعه کاملا متحول شده است. بنابراین حتی در خصوص شرایط بومی کشورها هم مفهوم توسعه دست خوش تغییر شده است. امروزه تعاریفی از توسعه که در کشورهای غربی به لحاظ مفهوم شناسی میشود را عیناً نمیتوان در کشورهای آسیایی و کشور ایران بسط و گسترش داد. نگارشهای علمی پس از انقلاب نشان میدهد که مفهوم توسعه به عنوان محصول تولیدی و ایجابی بیان شده است. مفهوم توسعه در ایران با توجه به ابعاد تاریخی، سیاسی ،فرهنگی و دینی باز تعریف میشود. در سند اقتصاد مقاومتی با توجه به اقتضاعات فرهنگی،سیاسی و اقتصادی کشور یک نگاه بومی، درون زا و داخلی به مفهوم توسعه وجود دارد. به طور کل نمیتوان در مسیر توسعه کشورها مباحث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را نادیده گرفت. اما نکته قابل تامل دیگر در تدوین و اجرای برنامههای توسعه ای در کشور این است که دوران تدوین برنامه با اجرای آن توسط دولتها منطبق نیست. دولتها باید برنامهای را اجرا کنند که دولت دیگری آن را تدوین کرده است. بنابراین براساس غلبه رفتارهای سیاسی دولتها،در اجرا یک تعارض جدی ایجاد میشود. این موضوع در برخی دولتها منجربه قانون گریزی هم شده است.
چرا با وجود برنامههای توسعهای متعدد نتوانستهایم به اقتصاد درونزا دست پیدا کنیم. در برنامههای توسعهای اقتصاد مقاومتی چه جایگاهی داشته است؟
واقعیتی که امروز با آن روبرو هستیم این است که در تمامی برنامههای توسعهای گرایشهای اقتصادی تیم تدوین کننده دولت کاملا بر آن اثر گذار بوده. در حالیکه یک برنامه با نگاه علمی و استاندارد فارغ از هر گرایشی، بخشی از سند چشم انداز توسعه ای کشوراست. یعنی ما یک سند چشم انداز و یک افق برای اقتصاد کشور تعریف میکنیم و بعد در برنامههای بخشی یا گامهای اجرایی آن، برنامههای ۵ ساله تدوین میکنیم و بعد در نگاه ریزتر برنامههای بودجه سالانه را تعریف میکنیم و به قاعده علمی برنامههای توسعهای باید در جهت اهداف سند باشد و سپس در طول آنها قرار گیرد و موازی با اهداف سند نباشد و به لحاظ سیاسی و اقتصادی تطبیق داشته باشد؛ اما در دولتها این امر کاملا متفاوت است. و به این ترتیب این موضوع به ضعف اساسی در روند برنامه ریزی توسعه تبدیل میشود. در حقیقت برنامهریز و سیاست گذار باید مستقل از دولت باشد و تنها شانیت دولت را در اجرای برنامه به صورت عمودی قراردهد وبتواند نیازهای دولتها را تبدیل به برنامه اجرایی کند. درغیر این صورت چالشهای بسیاری مانند آنچه که در سالهای اخیر رخ داده است را در اقتصاد کشور شاهد خواهیم بود. اقتصاد مقاومتی هم در کشور هیچ ثمره و نتیجهای نخواهد داشت.
- نویسنده : جعفرگودرزی