قیمت گذاری به شرط اخلاق؛ نگاهی به کتاب «آنچه با پول نمی‌توان خرید»
قیمت گذاری به شرط اخلاق؛ نگاهی به کتاب «آنچه با پول نمی‌توان خرید»
مایکل سندل در کتاب «آنچه با پول نمی‌توان خرید» به مرزهای اخلاقی بازار می‌پردازد، از «مشوق‌ها»، «بازار چگونه اخلاق را به حاشیه می‌راند» و «حقوق نام‌گذاری» صحبت به میان می‌آورد.

کانی مگ-رعایت اخلاق در جوامع جهانی امری اجتناب ناپذیر است که تمامی بخش‌ها اعم از علمی،‌فرهنگی و هنری،‌ اجتماعی و به خصوص اقتصادی را در بر می‌گیرد. شاید عده‌ای تصور داشته باشند که اقتصاد علمی خنثی است و مباحث اخلاقی موضوعی جدا از اقتصاد باشند؛ اما عصر حاضر تلاش می‌کند تا مرزهای بین اخلاق و اقتصاد را از بین برده واین دو را موضوعی جدا نشدنی از هم نشان دهد. بدون شک در هر بازاری پارامترهایی برای اخلاق وجود دارد، برای مثال در بازار کشورمان مباحثی چون،‌شفافیت اطلاعات، اعتماد به بازار، دستکاری نکردن قیمت‌ها،‌حقوق و دستمزد و … می‌تواند از مهمترین مباحث اخلاقی مد نظر باشد. این موضوع به بازارهای جهانی هم بسط داده می‌شود و در بازارهای جهانی نیز رعایت اخلاق شرطی اصلی برای ادامه فعالیت به شمار می‌رود. حال اینکه در برخی مواقع شاهد بی اخلاقی های بسیاری از فعالان بازار بوده ایم، موضوع دیگری است. همانطور که رعایت اخلاق در بازار بسیار اهمیت دارد،‌بی اخلاقی هم در عین موجودیت چهره زشت و غیر قابل درکی دارد. از این رو مباحث و مقالات متعددی در رابطه با  رعایت اخلاق در کسب و کار حرفه‌ای،‌بازارهای مختلف به خصوص بازار مالی مطرح می‌شود. یکی از کتاب‌های مهمی که در حوزه رعایت اخلاق در بازار به رسته تحریر درآمده«آنچه با پول نمی‌توان خرید» است. این  کتاب  نوشته «مایکل سندل» با ترجمه حسن افشار در پنج فصل از سوی نشر مرکز به بازار نشر عرضه شده است. از مهم‌ترین فصل‌های این کتاب که به مرزهای اخلاقی بازار می‌پردازد، می‌توان از آن به عنوان  «مشوق‌ها»، «بازار چگونه اخلاق را به حاشیه می‌راند» و «حقوق نام‌گذاری» نام برد.

نویسنده در  کتاب« آنچه با پول نمی‌توان خرید»تلاش می‌کند تا به مباحث مختلفی که فعالان بازار را  تشویق به رعایت اخلاق می‌کند، بپردازد. برای مثال در فصل آورده است که« ما اغلب فساد را به معنی پرداخت‌های نامشروع به مقامات مسئول می‌دانیم، اما فساد معنای وسیع‌تری دارد. اگر ما با امری، فعالیتی یا رسمی بر اساس هنجاری نازل‌تر از آنی که زیبنده‌ی آن است رفتار کنیم، فاسدش کرده‌ایم.» بدون شک بررسی وقایع دهه‌های اخیر نشان می‌دهد که تفکر بازاری به عرصه‌هایی نفوذ کرده که قبلا محل هنجارهای غیر بازاری بوده‌اند. امروزه ما بر چیزهایی قیمت می‌گذاریم که قبلا ربطی به مباحث اقتصادی نداشته‌اند. برای مثال شاید در گذشته‌های نه چندان دور رعایت نکردن حقوق مالکیت فکری امری عادی به شمار می‌رفت که در بازار امروزی از ارزش بسیار بالایی برخوردار بوده و به صورت جدی قیمت گذاری می‌شود و اگر کسی از فعالان بازار آن را در نظر نداشته باشد به عنوان کسی که تخلفی از وی سر زده و یا اخلاق حرفه‌ای را رعایت نکرده است، دیده می‌شود.

رعایت مرزهای اخلاق در اقتصاد و بازار به اندازه ای اهمیت دارد که نویسنده در فصل دوم این کتاب تاکید می‌کند که اگر این موضوع رعایت نشود بدون شک حاشیه‌های جدی برای یک فعالیت اقتصادی به وجود می‌آید. البته این موضوع را می‌توان به صورت عینی در فعالیت‌های روزمره مشاهده کرد. یکی از بی‌اخلاقی‌های اقتصادی استفاده در قطعات دسته دوم و یا بی کیفیت در تولید یک محصول خاص است،‌ممکن است که یک تولیدکننده در وهله اول از این کار سودی را هم از آن خود کند؛ اما در بلند مدت به صورت جدی مشتریان خود را از دست داده و بازار را به دست رقبای خود می‌سپارد. پس نمی‌توان بی اخلاقی در بازار  بدون حاشیه در نظر گرفت. نویسنده در فصل دوم کتاب  تاکید کرده است که« طبق تحلیل اقتصادی رایج، پرداخت پول به مردم برای پذیرش زحمتی باید تمایل آنها را بیشتر کند، ولی تحقیقات جدید نشان می‌دهد که اثر قیمت گاهی تحت‌الشعاع ملاحظه‌های اخلاقی مثل تعهد به منفعت جامعه قرار می‌گیرد.»

فصل آخر کتاب  به صورت  جدی به موضوع  حقوق نام گذاری پرداخته است. موضوع حقوق نام گذاری با مثالی از تجارت یادگاری در ورزش مطرح شده و با تشریح آن عنوان می کند که بازیکنانی که یادگاری‌های بیشتری از آنها گرفته می‌شود به اصطلاح مفیدتر بوده و در طولانی مدت یادگاری این بازیکنانی برای عده‌ای ایجاد سرمایه کرده و فعالیت آنها را با سود بسیاری رو به رو کرده است. اما آنچه که اخلاق را در این موضوع تحت تاثیر قرار می دهد،‌این است که این یادگارهای معصومانه که با شوق‌های فراوانی به ثبت رسیده است در طولانی مدت به دکان یادگاری‌فروشی دلال‌ها و عمده‌فروش‌ها و خود تیم‌ها با میلیاردها دلار سرمایه شده است.

به صورت خلاصه می‌توان گفت که کتاب« نگاهی به کتاب آنچه با پول نمی‌توان خرید» در تلاش است بیان کند که،‌ وقتی سیاست‌های اقتصادی به گونه‌ای باشد که ارزش‌های اقتصادی بر جامعه حاکم شوند، آن‌وقت عرصه رفته‌رفته بر سایر ارزش‌ها از قبیل ارزش‌های اجتماعی و ارزش‌های اخلاقی و دینی تنگ‌تر شده و این امر باعث تنزل شأن بسیاری از امور خیر در جامعه می‌شود.نگرش غالب علم اقتصاد می‌گوید که اقتصاد، علم بررسی رفتار اقتصادی در یک جامعه است و نسبتی با علم اخلاق که بیانگر باید‌ها و نباید‌هاست، ندارد. سندل در این کتاب با دقت فراوان ضمن رد این نگرش توضیح می‌دهد که اخلاق و اقتصاد در هم تنیده‌اند و عدم‌توجه به اخلاق؛ مشکلات فراوانی را فرارویمان قرار خواهد داد و این امر می‌تواند فرآیند بلندمدت توسعه را نیز تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

 

  • نویسنده : فهیمه اکبری صحت، روزنامه نگار اقتصادی